....
ضرب المثلهای English
ارسال شده در چهار شنبه 4 / 11 / 1389برچسب:ضرب المثلهای English, - 1

واسه زبان دوستا

هیچ کس نمی تواند در خدمت دو ارباب باشد(با یک دست نمی توان دو هندوانه برداشت)

No man can serve two masters

اولین گام است که سخت است(هر کاری اولش سخت است) It is the first step that is difficult

بعد از وقوع حادثه عاقل بودن آسان است(معما چو حل گشت آسان شود)

It is easy to be wise after the event

او می خواهد آن را از هر دو طرف داشته باشد(هم خر را می خواهد هم خرما را)

He wants to have it both ways

آن کسی ثروتمند است که خواسته کمتری دارد(قناعت هرکه کرد آخر غنی شد)

He is rich that has few wants

او کاملا دستش{به صورت مشت شده} بسته است (او آدم خسیسی است- او نم پس نمی دهد)

He is close -fisted

جواب منفی بده(نه بگو و خیال خودت و راحت کن) Give a negative reply

آسان{به دست}آمده آسان{از دست}می رود(باد آورده را باد می برد) Easy come easy go

تعلیم نیافته بهتر است تا بد آموخته Better untaught than ill taught

دست شکسته کار می کند اما قلب شکسته نه A broken hand works but not a broken heart

عقل بهتر از نیروی عضلانی است Brain is better than brawn

 


نويسنده مروارید

 


ضرب المثلهای English
ارسال شده در چهار شنبه 4 / 11 / 1389برچسب:ضرب المثلهای English, - 1

 

 او آدم کوته نظری است He is a short sighted guy

او یک آب زیر کاهی است که نگو He is a sly one

از جلو چشمم دور شو Get out of my face

با من کل کل نکن Don’t get mouthy with me

کسی را اذیت و عصبانی کردن Get in some ones hair

بی معنی و خسته کننده بود It was for the birds

داغان شدن-ازبین رفتن Go to the dogs

بی هدف بازی کردن-بی هدف کاری را انجام دادن Horse around

او همیشه جوری صحبت می کند که انگار همه چیز را می داند Hes always shooting off his mouth

بهای زیادی را پرداختن Pay through the nose

برای شوخی Tongue-in-cheek

چرا من باید به خاطر او ریسک کنم و خودم را به دردسر بیندازم؟

Why should I stick my neck out for her

بی خیال شو-دیگر اذیت نکن Get off my back

من او را واقعا اذیت و عصبانی کردم I drove her up a wall


نويسنده مروارید